سیلور رسانه

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» داستان کوتاه: لحظات زندگیت را زندگی کن

داستان کوتاه: لحظات زندگیت را زندگی کن

در لحظه زندگی کردن

سالها پیش یک شب گرم…


بعد از گذراندن هر دقیقه با فرشته زندگیم، من فقط می دانستم که باید یک چیز به او بگویم. اواخر شب ، درست قبل از اینکه او بخوابد ، من چیزی را که می خواستم به او بگویم را در گوشش زمزمه کردم. لبخند زد - از ان لبخندها که باعث می شود برگردم و به رویش لبخند بزنم - او گفت: "وقتی من اینک هفتاد و پنج سال دارم و به زندگی که گذراندم فکر می کنم ، امیدوارم که بتوانم فقط همین لحظه را بخاطر بسپارم. "


چند ثانیه بعد چشمان خود را بست و خوابید. اتاق آرام - و تقریبا ساکت بود. تنها چیزی که می توانستم بشنوم صدای پاک تنفس نرم او بود. من بیدار ماندم تا در مورد زمانی که در کنار هم بودیم و تمام لحظات زندگی ام فکر کنم. فقط این را فهمیدم که فرقی نمی کند چه کاری انجام داده ام یا کجا رفته ام. هیچ اهمیتی در آینده ایجاد نمیکرد.


تمام آنچه برایم اهمیت داشت ، آرامش همین لحظه بود.


فقط بودن با او تنفس با او...


مترجم : فاطمه بنیانی


تبلیغات در ارم بلاگ
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  فروش تجهیزات ویپ   |   پاپ آپ نمایشگاهی   |   ساروج   |   خرید محافظ صفحه گوشی   |   مشاور ایرانی در لندن   |   لینک پرومکس   |   خرید کتراک   |   تور تایلند   |   بلیط هواپیما موج زمزم   |   خرید آنتی ویروس  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


لایت باکس- زیبایی و وضوح در یک قاب لایت باکس- زیبایی و وضوح در یک قاب مشاهده